فیلمهای جنایی به اعمال و داستانهای خلافکاران و تبهکاران میپردازد. نقش اصلی در انواع ژانر فیلم جنایی و گانگستری یک وکیل، کارآگاه یا روزنامهنگار است که به دنبال کشف حقیقت یک جرم میگردد.
خلاصه داستان: وقتی «لینت»، عشق دوران کودکی «پری» مدیر فروشگاه تشک، اعلام میکند که قصد ترک شهر را دارد، پری دچار وحشت میشود. در تلاشی ناامیدانه برای اثبات خود، او به همراه بهترین دوست بیملاحظهاش «وایت» نقشهای دیوانهوار برای «نجات» برادر کوچکتر لینت از یک آدمربایی ساختگی میکشند—اما بهطور تصادفی یک آدمربایی واقعی را رقم میزنند و ...
خلاصه داستان: داستان سریال حول محور یک مأمور سازمان پارکهای ملی ایالات متحده میچرخد که مأمور بررسی یک مرگ مشکوک و خشونتآمیز در پارک ملی یوسیمیتی میشود؛ منطقهای وسیع، دورافتاده و پر از خطرات طبیعی که رمز و رازهای زیادی را در دل خود پنهان کرده است و ...
خلاصه داستان: در کریسمس سال 1999 ، در یک روستای کوچک و آرام در آردنس. زندگی پسری جوان به نام آنتوان به زودی توسط سه واقعه غم انگیز ویران می شود، مرگ یک سگ ، ناپدید شدن کودکی و طوفانی هولناک و بزرگ و ....
خلاصه داستان: یک کارآگاه حرفهای به نام "کارل مورک" ریاست بخش جدیدی از نیروی پلیس را برعهده میگیرد، جایی که او گروهی از ماموران به ظاهر نامناسب و تازهکار را رهبری میکند تا پروندههای قدیمی شهر ادینبرو را حل کنند و ...
خلاصه داستان: یک دانشآموز دبیرستانی باهوش پس از پیدا کردن یک دفترچه مرموز که قادر است هر کسی را که نامش در آن نوشته شود بکشد، به صورت پنهانی مأموریتی را برای پاکسازی دنیا از جنایتکاران آغاز میکند.
خلاصه داستان: فیلم براساس داستانی واقعی روایت شده و در مورد پدری تنها و درگیر با مشکلات به نام جری است که پسرش جو را با عقاید جنبش شهروندان مستقل آشنا میکند و به او میآموزد که قوانین توهمی بیش نیستند و آزادی چیزی است که باید به چنگ آورد. اما وقتی ایدئولوژی جری، زندگی آنها را دربرمیگیرد، مسیرشان به رویارویی با رئیس پلیسی میافتد که تمام عمرش را صرف حفظ قوانینی کرده که جری آنها را از بین برده است و ...
خلاصه داستان: در فیلم تعارض، احساس دیوونگی بهم دست داده، فکر میکنم تمام دوربینهای مداربسته دارن منو کنترل میکنن، انگار یکی پشت دوربینها نشسته و داره چهار چشمی منو میپاد…
خلاصه داستان: بر اساس داستانی واقعی، این فیلم روایتگر زندگی زنی 80 ساله است که بهتنهایی موفق میشود شبکهای از قاچاق مواد مخدر را در کوپاکابانا نابود کند و ...
خلاصه داستان: کورسیکا، سال 1955. اولین تابستانِ نوجوانی لِسیا فرا میرسد. ناگهان، مردی وارد زندگی او میشود و او را به ویلایی دورافتاده میبرد؛ جایی که پدرش را در حال اختفا میان افراد گروهش مییابد. جنگی در دنیای تبهکاران شکل میگیرد و حلقه محاصره پیرامون آنها تنگتر میشود. مرگ سر میرسد و لِسیا و پدرش مجبور به فرار میشوند. در این سفر، پدر و دختر میآموزند چگونه با یکدیگر روبهرو شده، یکدیگر را درک و دوست بدارند.