خلاصه داستان: در این درام خانوادگی پانوراما توسط اسکاندر کپی ، کارگردان فلسطینی نامزد اسکار ، جستجوی شخصی ، انتخاب های ضعیف و فشارهای اجتماعی روابط گرامی ، چه فرسوده و چه شکوفه را آزمایش می کند.
خلاصه داستان: دزدی مواد اولیه از یک کارخانه بارها اتفاق میافتد. ابتدا برای حفظ آبرو چیزی از این موضوع به بیرون درز نمیکند، اما سرانجام پای پلیس به وسط این داستان کشیده میشود و شایعات اطراف یکی از کارگران میگردد. دستگیری این کارگر شروع ماجرا است و به دنبال خود اتفاقاتی فراتر از تصور در پی دارد...
خلاصه داستان: در دوران پس از جنگ جهانی دوم و در میان ویرانههای شهر فقیرنشین ناپل، دو کودک به نامهای کارمینه و چلستینا برای زنده ماندن به یکدیگر تکیه میکنند. یک شب، آنها به صورت پنهانی سوار کشتیای میشوند که عازم نیویورک است تا به خواهر چلستینا که سالها پیش به آمریکا مهاجرت کرده، بپیوندند. این دو کودک در میان انبوه مهاجران ایتالیایی که به دنبال زندگی تازهای در آمریکا هستند، وارد شهری ناآشنا میشوند؛ شهری که پس از ماجراهای بسیار، یاد میگیرند آن را خانهی خود بدانند و ...
خلاصه داستان: در خیابانهای دوبلین، دنی، مردی بیخانمان که با شیاطین گذشتهاش دستوپنجه نرم میکند، در چرخهای از ناامیدی و بقا گرفتار شده است. خاطرات دوران خدمتش در ارتش سلطنتی ایرلند او را آزار میدهد، تا اینکه با ویل، نوجوانی فراری از یک باند خطرناک مواد مخدر، روبهرو میشود و زندگیاش مسیری تازه پیدا میکند.
خلاصه داستان: یک برنامه گفتوگو محور و متفاوت که با اجرای سروش صحت شما را به سفری به عمق تجربیات انسانی و جهان کتابها، فیلمها، موسیقیها و... میبرد. این برنامه با دعوت از مهمانانی برجسته از دنیای هنر، ادبیات، فلسفه، شعر، علم، ورزش و...، به لحظات تأثیرگذار زندگی میپردازد. اینجا در اکنون زندگی کمی دیروز، اندکی فردا و خیلی امروز است...
خلاصه داستان: یک قاتل حرفهای میان کابوسی وحشتناک و واقعیت زندگی خود در یک سازمان مخفی زیرزمینی گرفتار میشود، زمانی که در آخرین ماموریتش باید یک مادر داغدیده را به قتل برساند. او به زودی متوجه میشود که هدفش به زندگی شخصیاش نزدیکتر از آن چیزی است که تصور میکرد و ...
خلاصه داستان: اقیانوس آرام، سال 1942. یک سرباز ژاپنی و یک اسیر جنگی بریتانیایی در جزیرهای متروکه گرفتار شدهاند؛ در حالی که موجودی مرگبار آنها را شکار میکند. این دو دشمن مرگبار برای بقا در برابر ناشناختهها، ناچارند اختلافات خود را کنار بگذارند و با هم همکاری کنند و ...
خلاصه داستان: پس از انتقال از زندان نوجوانان به زندان بزرگسالان، مل بلایت زیر نظر دو نفر قرار میگیرد: مارک شپرد، منفورترین جنایتکار استرالیا، و وارن مورفِت، زندانیای که بهزودی آزاد خواهد شد. با شکلگیری یک مثلث پدرانه میان آنها، کمکم روشن میشود که حتی در دل بدترین مردان نیز ذرهای خوبی وجود دارد، خوبیای که شاید همان نقطه ضعف و سقوطشان باشد و ...