خلاصه داستان: اقیانوس آرام، سال 1942. یک سرباز ژاپنی و یک اسیر جنگی بریتانیایی در جزیرهای متروکه گرفتار شدهاند؛ در حالی که موجودی مرگبار آنها را شکار میکند. این دو دشمن مرگبار برای بقا در برابر ناشناختهها، ناچارند اختلافات خود را کنار بگذارند و با هم همکاری کنند و ...
خلاصه داستان: پسربچهای یکی از تابوهای باستانی را میشکند و هنگام غروب سوت میزند؛ همین کار باعث آزاد شدن نیرویی شیطانی میشود که به چهرهای نفرینشده مرتبط است. کسی که پیشتر همین اشتباه را مرتکب شده بود. او گرفتار نفرینی اجتنابناپذیر میشود و اکنون باید در رقابتی مرگبار با زمان، راهی برای رهایی بیابد؛ چرا که اگر شکست بخورد، کابوس برای همیشه به واقعیت زندگیاش تبدیل خواهد شد و ...
خلاصه داستان: زمانی که مادری گرفتار و در تنگنای مالی، توسط روحی شیطانی که قرار بوده به رونق کسبوکارش کمک کند تسخیر میشود، سه فرزندش با تمام وجود تلاش میکنند تا راهی برای نجات او بیابند. اما ...
خلاصه داستان: یک زوج نامزد کرده پس از مرگ عمهی داماد، به خانهی اجدادی او بازمیگردند. اما حضور روح عروسی مرموز که راز تاریکی از گذشتهی خانواده را پنهان کرده، آرامش آنها را تهدید میکند و ...
خلاصه داستان: وقتی دخترش بهشدت مجروح میشود، مادری ناامید با شیطانی پیمان میبندد تا جان او را نجات دهد، اما بهای این معامله باید با خون پرداخت شود و ...
خلاصه داستان: گروهی از زندانیان که همچنان از دختر کوچک یکی از همبندیهایشان محافظت میکنند، با چالش جدیدی روبهرو میشوند؛ زمانی که مقامات مانع از سرپرستی قانونی او توسط مراقبانش میشوند و ...
خلاصه داستان: پس از یافتن یک بسته عجیب، سوچیپتو و خانوادهاش مشکوک میشوند که نفرین وحشتناکی عامل وقوع زنجیرهای از بدبختیهاست که زندگیشان را تحت تأثیر قرار داده است و ...
خلاصه داستان: اعضای تیم یک سازمان، همه تلاش خود را میکنند تا مغز متفکری که 13 بمب خطرناک را در نقاط مختلف شهر جاکارتا جاسازی کرده است، قبل از اینکه شهر دچار هرج و مرج و ویرانی شود، پیدا کرده و ...
خلاصه داستان: پنج دوست به نامهای باگاس، لنی، دیکی، جونا و اندرو به دلیل شکستن یک افسانه قدیمی، در کوه مادیوپورو گرفتار میشوند. این پنج دوست به زودی به یکدیگر مشکوک میشوند که ممکن است یکی از آنها روح باشد و ...
خلاصه داستان: آدیت، پسربچهای است که به دلیل شرایط مالی خانواده، مجبور میشود به جای سفر به ژاپن، به همراه خانواده به روستای پدربزرگ و مادربزرگش در جوگبو سفر کند. اما در راه اتفاقی غیرمنتظره رخ میدهد و از قطار جا میماند و ...